توضیحات
mortal kombat 11
پس از در دسترس قرار گرفتن نسخه بتای مورتال کامبت ۱۱، یکی از مواردی که برخی طرفداران و حتی گروهی از منتقدین به آن اشاره داشتند تغییرات جدیدی بود که استودیو ندررلم برای این اثر در نظر گرفته بود؛ تغییراتی که برخی افراد از آن راضی بودند و برخی هم عقیده داشتند که این موارد باعث شدهاند گیمپلی بازی از آن حس و حال همیشگیاش فاصله بگیرد.
خب با احترام به تمام این نظرها، راستش را بخواهید چیزی که بیشتر از هر مورد دیگری در رابطه با این بازی دوست داشتم، حفظ اصالت همیشگی مورتال کامبت حتی با وجود داشتن یک سری مکانیزمها و ویژگیهای جدید بود. به بیان بهتر، با اینکه مورتال کامبت 11 مثلا تغییراتی در سیستم کمبوها و کلا گیمپلی داشته یا یک سری حالتهای جدید را برایمان به ارمغان آورده، اما از همان اولین مبارزهای که در بازی تجربه خواهید کرد این حس به بهترین شکل بهتان منتقل میشود که در حال تجربه یک مورتال کامبت هستید؛
تجربهای که حتی از حیث حس و حال، شبیه به سری Injustice همین استودیو ندررلم هم نمیشود و با اینکه شاید بین بازیها شباهتهایی از بین مکانیزم باشد، اما مورتال کامبت ۱۱ دقیقا همان تجربه مبارزهای خشن، خونین، پر از تکهتکهشدن شخصیتها یا Fatalityهای وحشتناک است و در چنین مواردی استودیو ندررلم حتی یک قدم رو به عقب هم برنداشته و حتی برعکس، بازی را بیش از پیش تبدیل به اثری خشن و جدی کرده است که قطعا برای طرفداران همیشگی مجموعه خوشایند و برای آنهایی هم که با چنین جنبههایی از مورتال کامبت مشکل داشتند آزاردهنده خواهد بود.
کلیت داستان بازی، حول محور ایده دستکاری زمان میچرخد. به بیان دقیقتر، داستان از جایی آغاز میشود که شخصیت شیناک شکست خورده و ریدن در حال شکنجه کردن وی است. با اینکه همهچیز بر وفق مراد دنیای ایرثرلم بهنظر میرسد، اما پس از ظاهر شدن کرونیکا، شخصیت منفی جدید بازی، متوجه میشویم که از این خبرها نیست و وی همهچیز را تحت کنترل دارد. قدرت اصلی کرونیکا، دستکاری زمان است و خب سازندگان از این ایده استفاده کرده و مخصوصا در دقایق ابتدایی بازی تقابلهای جذابی رقم زدهاند.
برای مثال مشاهده مبارزه دو جانی کیج با یکدیگر که از بعدهای زمانی متفاوتی هستند یا تماشای تقابل دو جکس باهم که حضور در بازههای زمانی مختلف آنها را تبدیل به افرادی با خصوصیات متفاوت کرده است، جالب است و ایده خوبی هم بهنظر میرسد. با این حال و حتی با اینکه بخش داستانی بازی کلا ۵-۶ ساعت بیشتر گیمپلی ندارد، اما پس از گذشت مدتی اینگونه حس میشود که سازندگان کمی بیش از حد در حال زیادهروی از این ایده دستکاری زمان هستند و استفاده از ترفندهای تکراری بیشتر به عاملی برای طولانیتر کردن این بخش میماند تا دلیلی که بتواند داستان خوبی برای مخاطب روایت کند.
از این مهمتر اما ضعف بخش داستانی بازی در معرفی شخصیتهای منفیاش بهعنوان افرادی کاریزماتیک و اصطلاحا خفن است که از این طریق بتواند تقابل شخصیتهای مثبت و منفی را پرتنش و جذاب جلوه دهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.